khooneye doost خانه دوست کجاست؟
اینجا می خوام یک شعر از یکی از بچه های خوب و دوست داشتنی درباره آتش سوزی قرآن کریم که واقها عملی وحشیانه بود بزارم براتون، بخونید حتما که وگرنه از دستتون در میره ها..........
ای خدا در این جهان رنگ رنگ
گرگ با بزغاله در الاکلنگ
بالاخص در مهد صلح و آشتی
تو خبر خود بهتر از من داشتی
صاحبان سازمان امنیت
یکه تازان علوم و تربیت
سازمان هاشان همه شیک و قشنگ
مثل پنتاگون که باشد ضد جنگ؟؟!!
جمله ی آنها طرفدار بشر
با زبان نرم یا توپ و تشر
شوق انسان دوستی در جانشان
پر ز بمب هسته ای انبانشان!!
هر کجا که یک جنایت دیده اند
دست جانی را ز تن ببریده اند!!
تازه از بس دل رحیم اند و نجیب
می کنند با مدعی لطف عجیب!!
مثل ویتنام و ژاپن بی شمار
هست کشورها که در این روزگار
کز محبت های آنها توشه ای
برگرفتند با سلاح خوشه ای!!
هر چه گویم مهربان آنها ترند
از جناب موسولینی هم سرند!!
در مروت هیچ کم نگذاشتند
تا که در انبار بمبی داشتند
الغرض خروار بود و مشت من
بمب های صد تنی کردم دو من!!
ای خدای موسی و عیسی و نوح
ای خدای احمد و ای رب روح
جوجه نمرودان دنیای فرنگ
با زمین و آسمان دارند جنگ!!
طبق بند یک انسان دوستی
بر کلاهک ها نشان دوستی
می کشند و می درند و می برند
باز هم صلح نوبل را می برند؟؟؟
من نمی گویم چه ننگی کرده اند
با خدا اعلان جنگی کرده اند!!
بس که خورده الکل و بنگ و حشیش
با خدا هم جنگ دارد آن کشیش!!
این همه لعنت که بر او می رود
یک نفس تا قعر دوزخ می رود
چون سپاه فیل با قهر خدا
مرغکی سازد سرش از تن جدا
Design By : Pichak |