او کلاهبرداری خود را به نوعی پیش می‌برد و روی افرادی کار می‌کرد که در شرایط معمولی و روحی خوبی نبودند و اکثر افرادی هم که مجذوب رفتار و کردار کذب او شدند، آنهایی بودند که از لحاظ روحی متعادل نبوده و در واقع افرادی بی‌فکر بودند. این افراد به راحتی در دام این زن شیطان صفت می‌افتادند.

یکی از در دام‌افتادگان او می‌گوید: «او زنی صبور بود، برای هر سفر مدت‌ها وقت صرف می‌کرد و با نوع گفتارش، پس از مدتی کاری می‌کرد که با نزدیکانت دشمن شوی! می‌گفت که آنها شیطان هستند.»

این فرد می‌گوید: من تنها بودم، کسی پیشم نبود، به کسی اعتماد نداشتم، نفهمیدم که چگونه به او نزدیک شدم، یادم می‌آید، آن اوایل هر شب به من «پیامک»های عاشقانه می‌زد. مادرم هم تازه فوت کرده بود، مرا در آغوش می‌کشید و چنان گریه‌ای می‌کرد که باور می‌کردم واقعا مرا دوست دارد، حرف‌هایش را با گریه و ضجه می‌گفت چنان که بهت زده می‌‌شدم.

مرا امام زمان(عج) انتخاب کرده است

بخوانید که این زن کلاهبردار چگونه در جلسات خصوصی‌اش، ذهن مراجعین خود را شستشو می‌داد و آنان چه ساده‌اندیشانی بودند که حرف‌های او را باور می‌کردند. به واقع اگر ایمان‌‌ها واقعی بود، چنین افرادی می‌توانستند در ذهن آنها خطور کنند؟! این زن حراف، کلاهبردار و سودجو می‌گفت: «ایشان، امام زمان(عج) مرا انتخاب کرده‌اند و با من ارتباط مستقیم دارند. من ایشان را می‌بینم. می‌خواهند مرا ببرند و این خیلی زود اتفاق می‌افتد. «محیا» دختر من از ذریه معصومین است. در خواب به من گفته شد که ما فرزندی از ذریه خود به تو خواهیم داد. لذا من مثل حضرت مریم(س) باردار و بچه‌دار شدم. امام خیلی من را دوست دارد و به من محبوبه من و طاهره من می‌گوید!! (نعوذبا...) من مامورم تا آنچه در سینه و علم لدنی که دارم یک طوری به بقیه برسانم. این وظیفه من است که برای امام زمان(عج) سرباز جمع کنم. افرادی که نوری در وجود آنهاست و پاک هستند را به من نشان می‌دهند تا من صفات رذیله آنها را پاک کنم و آنها را به خدمت ایشان ببرم. همه آدم‌های دنیا در اینجا جستجو می‌کنند. در صورتی که باید دین را در شوره‌زارها جستجو کرد. من اگر شوهر و خانواده خوب داشتم دنبال دین نمی‌رفتم. (جالب است که بدانید همسر سوم این خانم به دلیل دیوانگی و برگزاری مراسم در منزل، چندی پیش از وی جدا شد. وی مدتی صیغه یکی از هوادارانش که پسری 22 ساله بود شد. شاهدان عینی می‌گویند که این خانم همسر سومش را موش خانه صدا می‌کرد و از او برای پذیرایی از دختران و زنانی که به محضرش!! می‌آمدند بهره می‌برد.)

به من می‌گویند باید تنها بروی ولی من چون حس انسان دوستی و محبت زیادی دارم که خاص معصومین است، نمی‌توانم این مسیر را تنها طی کنم و می‌خواهم عده زیادی را ببرم. من در دنیا و آخرت در حریم حضرت زهرا(س) هستم. جنس من در ظاهر مثل شما از گوشت و پوست است. من زمینی نیستم. (در حالی که پیامبر اعظم(ص) همواره تاکید می‌کردند و در قرآن هم آمده که من بشری هستم مانند شما) رفتار من آموختنی نیست. من از جنس پلاسمایی هستم و هرگز نمی‌پوسم...»

آنچه گفته شد گوشه‌ای از سخنان این خانم در جلسات خصوصی است که ذهن و فکر جوانان را شستشو می‌دهد. برای این که به شدت ارادت هواداران نسبت به وی بیشتر پی ببرید چند نمونه را در زیر بخوانید:

دختری از هواداران به سبب توصیه این خانم که محل کارت پر از شیاطین است کار خود را ترک کرده است.

یکی از هواداران که زنی 45 ساله و معلم است با داشتن فرزندان بزرگ و تنها به دلیل این که شوهرش به سبب بر هم زدن آرامش خانواده و ممانعت وی از ارتباط با این خانم شکایت کرده بود و به هیچ عنوان حاضر نشده بود به جمع ایشان بپیوندد، به دلیل اصرار این خانم مبنی بر جدایی از شوهرش که شیطان در جانش رخنه کرده از شوهرش جدا شد.

شاهدان می‌گویند یکی از هواداران در پاسخ یکی از اقوامش که وی را از نزدیکی به این خانم منع کرده بود گفت: «اگر او فتوا دهد سرتان را می‌برم و برای ایشان می‌برم.»

وی همچنین بارها پیشنهاد جدایی زنان از شوهرانشان را داده که معمولا موفق بوده است. البته بودند مواردی که خواست این خانم بوده است که زنی از شوهرش جدا شود تا خواهر او با شوهرش ازدواج کند که ناموفق بوده است.

شاکیان این خانم ادعا می‌کنند که شیوه این زن این است که چند نفر از اعضای یک خانواده را به خود جلب می‌کند تا در صورت بروز مشکل در لوای دعوای خانوادگی چهره کریه خود را مخفی نگاه دارد.

این زن با ادعای رابطه با امام زمان(عج) از مردم اخاذی می‌کرد و سال‌ها با این جملات که اطرافیان شما شیطان هستند و من پلاسمایی هستم، به کار خود می‌پرداخت، او بارها فرزندش را (نعوذ باا...) فرزند امام زمان(عج) معرفی می‌کرد و می‌گفت: من به مانند مریم مقدس(س) باردار شدم. به نظر شما، سرنوشت این زن که خود شیطانی بیش نیست، چگونه باید رقم بخورد!؟